Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (6949 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Er kann sie sehen. U میتواند آنها را ببیند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Er kann dich sehen. U میتواند تو را ببیند.
Er kann uns sehen. U میتواند ما را ببیند.
Er kann sie sehen. U میتواند او را [زن] ببیند.
Er kann mich sehen. U میتواند من را ببیند.
Er kann es sehen. U میتواند او را [خنثی] ببیند.
Er kann ihn sehen. U میتواند او را [مرد] ببیند.
Er kann euch sehen. U میتواند شماها را ببیند.
Er kann Sie sehen. U میتواند شما را [خطاب رسمی] ببیند.
Vielen von ihnen gelang die Flucht in den Jemen, wo sie eine neue Terrorgruppe bildeten. U بسیاری از آنها موفق به فراربه یمن شدند جایی که آنها یک گروه تروریستی جدید تشکیل دادند.
Er stieß die Maus mit dem Finger an, um zu sehen, ob sie noch lebte. U او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
ihnen <pron.> U به آنها
sie <pron.> U آنها را
sie <pron.> U آنها
ihrerseits <adv.> U از طرف آنها
Sie machen eine Reise. آنها میروند سفر.
so dass sie im Stande sind U به طوری که آنها بتوانند
Sie sind gleichwertig [ebenbürtig] . U آنها همتراز هستند.
Es geht ihnen gut. U آنها تامین مالی دارند .
Sie waren alle gleich. U همه آنها یکی بودند.
Sie haben mir ausnahmsweise erlaubt ... U آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
Sie haben mir die Schuld an dem Unfall gegeben. U آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
Sie haben sich gegriffen. U آنها به یقه همدیگر پریدند.
Sie haben sich über seine Sprechweise mokiert. U آنها او را از طوری که حرف می زد دست انداختند.
Die Nachricht hat sie tief erschüttert. U این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
Sie sind altersmäßig nicht weit auseinander. U آنها از نظر سنی خیلی با هم فاصله ندارند.
Da standen sie in all ihrer Pracht. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
Ich nehme die dir mal ab. U من آنها را [که دردستت هستند] از تو می گیرم [برای کمک] .
Sie wechselten keine Worte. U هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
Sie betreiben ganz offen seinen Rausschmiss. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
Das Gericht machte kurzen Prozess mit ihnen. U دادگاه خیلی فوری به قضیه آنها رسیدگی کرد.
Sie leben den größten Teil des Jahres im Ausland. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
Gibt es einen waschsalon mit Dienstleistung in der Nähe? U یک سالن لباس شویی که آنها برایم بشورند در نزدیکی به ما هست؟
Ihre Blicke trafen sich. U آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
Sie müssen das mindestens 2 Wochen im Voraus bekanntgeben [ankündigen] . U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Opfer fühlen sich oft ohnmächtig gegenüber dem Verbrechen, das sie mitgemacht haben. U قربانیان اغلب در برابر گناهی که به آنها انجام شده حس ناتوانی می کنند.
Pflock {m} U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
Klammer {f} U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
Der Plan könnte ihn sein Land kosten. U این نقشه میتواند [به اندازه] کشورش برای او تمام بشود.
Der Plan könnte ihn sein Land kosten. U این نقشه میتواند [به اندازه] کشورش برای او خرج بردارد.
Beamte werden an jenen Standorten postiert, wo sie am meisten gebraucht werden. U افسران به مکان هایی که آنها بیشتر مورد نیازباشند مستقر شده اند.
falscher Freund U واژه ای در دو زبان که شبیه به هم هستند اما معنی آنها کاملا فرق دارد.
Er kaufte ihnen aus einem Schuldgefühl heraus teure Geschenke. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Ein Remis könnte sie den Aufstieg in die erste Liga kosten. U یک برابری [در مسابقه] می توانست پیشرفت به گروه اول برای آنها تمام بشود.
Dann bekam ich die übliche Leier von der Frau und den Kindern zu hören, die er ernähren muss. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
Sie haben den Spagat zwischen der Beibehaltung des ländlichen Charms und moderner Umgestaltung geschafft. U آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
Seine Skulpturen fügen sich mit größter Selbstverständlichkeit in die Natur ein. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
Kurz vor dem Zugriff der Polizei gelang ihnen die Flucht. U چند دقیقه قبل از اینکه پلیس هجوم بیاورد آنها موفق شدند فرار بکنند.
Die Miliz brannte das Dorf nieder, nahm die Bewohner gefangen und verlangte Lösegeld für sie. U جنگجویان غیر نظامی روستا را آتش زدند. ساکنین را اسیر گرفتند و درخواست پول برای آزادی آنها کردند.
Sie verlieren das Spiel. Trotzdem sehen wir es uns an. U آنها بازی را می بازند. با این حال ما آن [بازی] را نگاه می کنیم.
Briefbeschwerer {m} U وزنه روی کاغذ [چیز سنگینی که روی اوراق روی میز می گذارند تا باد آنها را پراکنده نسازد]
Recent search history Forum search
1Läuft bei dir
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com